سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

 طهورا

گر چه نمی خواستم بین سلسله مباحث ( ازدواج موقت، جامعه ساز یا جامعه سوز ) با نوشته دیگری فاصله بیاندازم اما آشنایی نزدیک با دفتر توسعه وبلاگ دینی و برگزاری اردوی ویژه بانوان وبلاگ نویس با عنوان طهورا ( که در نوع خود بی نظیر بود ) مرا بر آن داشت تا نکاتی رو به همین بهانه مطرح کنم .

 این که چطور جناب آقای احسان بخش مسئول روابط عمومی دفتر توسعه ناغافل اینجانب رو گیر آورد و با بذل محبت ( و احتمالا کمی ریسک پذیری ) برای سخنرانی در این اردو دعوت کرد آن هم در حالی که اینجانب منزل مادر همسرم مشغول گذراندن دوران نقاهت بودم و چی شد که من هم از این لطف دوستان دفتر توسعه استقبال کردم و غیره و غیره و غیره بماند.

گر چه شرکت در جمع جوانان دانشجو یا طلبه برای من تجربه تازه ای نبود اما حضور در میان یکصد نفر از خواهرانی که در حوزه وبلاگ نویسی آن هم با دغدغه پرداختن به مسائل مختلف دینی از شهر های مختلف گرد هم آمده بودند، هم برام تازه بود و هم جالب . ( به همین دلیل هم بعدا کلّی غصه خوردم که چرا به فراست نیفتادم و همسرم را با این جمع پر نشاط همراه نکردم. بالاخره هر چی باشه ایشان هم داره وبلاگ نویس میشه .اما دوره های دیگه سرمون کلاه نمی رود).

این اردو از چند جهت حائز اهمیت بود . اول از همه اینکه برای اولین بار در ایران اسلامی یک سازمان غیر دولتی با همکاری معاونت امور زنان ریاست جمهوری و سازمان ملی جوانان استان قم ترتیب یک نشست چهار روزه آموزشی را برای کسانی تدارک دیده بود که بالاتفاق از بدنه جوان ، مؤمن ، پر نشاط، خلاق و غالبا فرهیخته ( یعنی قشر تحصیل کرده دانشجو و طلبه ) اجتماع بزرگ ایران اسلامی مان بودند.

 دیگر اینکه محور تمرکز و تجمع این عده صد نفری از خواهران که نماینده غیر رسمی صدها خواهر وبلاگ نویس بودند امر اساسی و حیات بخش دین بود. یعنی تمام خواهرانی که در این اردو شرکت کرده بودند به نوعی دغدغه اصلی شان پرداختن به آموزه های اسلامی و حضور در این عرصه مظلوم بود. با تمام اختلاف نگرشی که بین این خواهران در شیوه پرداختن به موضوع و یا سلیقه های سیاسی ، اجتماعی بود اما حضور گرم و صمیمی شان نماد زیبایی از اتحاد بچه های مسلمان را بر محور قرآن و عترت به نمایش گذارده بود و نشان می داد که می شود با پذیرش تکثر در سلیقه و تجمع بر اصول ، در عین اختلاف اتحاد داشت . ( چیزی که اغلب سیاسیون جامعه ما هنوز به باورش نرسیدند).

سوم اینکه شرکت کنندگان در این اردو را جمع با نشاط جوانانی تشکیل می دادند که تقریبا میانگین سنّی آنها بیش از 20 - 21 سال نبود . جوانانی که به جای هرز دادن توانائی ها و هدر دادن توانمندیها شون دست به کار نوشتن در بستر جهانی اینترنت شده بودند. البته آنچه این نوشتن رو ارزش می بخشید دغدغه الهی و معنوی این دسته از جوانان برومند میهن اسلامی بود که از آنها جوانانی عطش مند ، خلاق، کمال طلب ، روشنفکر و مؤمن ساخته بود . جوانان پرسشگری که تا آرام نمی شدند آرام نمی گرفتند .

مطلب دیگر اینکه این عده از جوانان نویسنده و متفکر از میان خواهران انتخاب شده بودند. خواهرانی که به جای پرداختن به امور ساده و کم ارزش خود را وقف هدفی والاتر و ارزشمند تر کرده بودند. دخترانی که کمال را در رشد یافتن اندیشه و ایمان جستجو می کردند نه جای دیگر. گفتگو هایشان، سؤالاتشان و حرکاتشان از بلندای روح شان خبر می داد و  می آموخت که زن مسلمان چگونه می تواند در عین حفظ حجاب ظاهر و باطن در صحنه مبارزه با فساد و افساد حضوری جدی و اثر گذار داشته باشد. جمع های جوانان را بسیار تجربه کرده بودم اما این انصافا چیز دیگری بود.

این اردو با تمام ضعفهایی که اقتضای اولین تجربه در چنین شکلی  ، کمبود امکانات فراوان ، کم لطفی سایر متولیان امر فرهنگ و ... بود ثابت کرد که اگر مسئولین امر فرهنگ اسلامی خواه آنها که مناصب دولتی دارند و خواه آنانی که در  دانشگاه ها ، حوزه ها و سایر مراکز فرهنگی فعالیت می کنند کمی واضح تر و واقعی تر به ماجرای فرهنگ و جوانان نگاه کنند و کمی از بند بوروکراسی های رایج در مدیریت امروز خود را برهانند و قدری از تنگ نظری ها و آمار طلبی ها را کنار بگذارند و به جای دیدگاه کمّی با نگاهی کیفی به ماجرا بنگرند می توانند با استفاده از همین انرژی های متراکم و استعدادهای بالقوه و بالفعل فضای جامعه را به سمت اصلاح ، تعالی و سلامت هدایت کنند.

یادمان نرود که امام عزیز و راحلمان فرمود : اصلاح فرهنگ رأس همه اصلاحات است. توصیه می کنم آقایان نگران تعداد محدود این دسته از جوانان نباشند و فکر نکنند سرمایه گزاری روی چنین جمع محدودی هدر دادن سرمایه است : اول اینکه « کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ »1 و بعد هم اینکه « مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعا »2 .

اساسا من نی فهمم کدام احیاء از زنده کردن عشق به خدا ، قرآن ، عترت و معارف برهانی و آرامش بخش آنان در دلهای جوانان پاک مسلمان ارزشمند تر است. چرا دیگران باید در عمل به قرآن از ما سبقت بگیرند و برای زدن راه اعتقاد، اخلاق، و اعمال یک نفر هزینه های هنگفت مالی و غیر مالی کنند و هر یک نفر برایشان ارزش یک ملتی را داشته باشد، در حالی که مخاطب این کلام علی (ع) که فرمود : ( اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُم )3 ما شیعیان و دوستاران آن حضراتیم .

در دنیایی که اوهام باطل غیر توحیدی و اضغاث احلام فساد انگیز اومانیستی غرب تا قعر خانه هایمان رخنه کرده است و در صفحه مانیتور رایانه هایمان مشهود جوانان شده ، در دنیایی که برخی مردم و جوانان می اندیشند حرفهای ارائه شده توسط ماهواره ها و اطلاعات موجود بر روی اینترنت وحی مُنزَل است ، در دنیایی که دشمنان توحید و منادیان اندیشه های ایسمیک دنیا ،میزان اثر گذاری این ابزار و تأثیر پذیری مخاطبانش را به درستی شناخته اند و از تصویر و فیلم گرفته تا موسیقی و نوشتار می کوشند تا دهکده جهانی را برابر نقشه امپریالیستی خود سامان دهی کنند ، تجهیز ، آموزش و حمایت از فرزندان بی ادعای پیامبر بزرگ الهی محمد مصطفی (ص) و امیر المؤمنین علی (ع) که با صرف نقد عمر ، سلامت جسم و هزینه مال می کوشند تا به اندازه توانشان و آن هم در عرصه ای جهانی مبلغین و مدافعین خوبی برای دین خدا باشند کمترین کاری است که می توان برای ارتقاء فرهنگ دینی میان جامعه خاصه بین جوانان میهن اسلامی مان انجام داد.

  

1- سوره مبارکه بقره ، آیه 249

2- سوره مبارکه مائده ، آیه 32

3- نهج البلاغه، نامه 47